عمومی حوزوی را کسب کنند،یعنی با فقه و اصول و تفسیر و عقاید آشنایی لازم را داشته باشند،سپس به سراغ رشته ی تخصصی بروند.امروز،جهان،جهان تخصص است.علوم اسلامی هم نمی تواند در این مورد عقب بماند.طلبه باید بعد از این که سطح را تمام کرد،یکی دو سال هم درس خارج بخواند و مغز او مغز حوزوی شود می تواند یکی از رشته را انتخاب کند و در چهار یا پنج سال به پایان رساند.بنابراین ما باید بین دروس عمومی و تخصصی جمع کنیم،وقتی دیدیم فکر،فکر حوزوی شده است،بگوییم دوره ی تخصصی را شروع کند وگرنه مثلاً قبل از اتمام سطوح،در پی تخصص بودن،چندان مفید نخواهد بود.
اما اینکه برای گرفتن مدرک دانشگاهی،به دانشگاه بروند،این برای طلبه چندان مناسب نیست.اگر در زمان طاغوت مرحوم دکتر بهشتی یا دکتر مفتّح،اقدام به گرفتن مدارکی کردند،چون برای ورود به دانشگاه جز اخذ مدرک،راه دیگری نبود تا بتوانند در آن جا خدمت کنند و موفق هم بودند،ولی الان به حمدالله تمام مدارک حوزه مدارک معتبری است و با وجود این مدارک معتبر نباید یک طلبه از درس های اصلی خود غافل شود و به دنبال گرفتن مدرک دانشگاهی برود.می بایست در حوزه رشته های تخصصی در ارتباط با رشته های علوم انسانی داشته باشیم،یعنی باید طوری باشد که در حوزه،روانشناس هم داشته باشیم،جامعه شناس هم داشته باشیم،اقتصاد دان هم داشته باشیم،مورخ و کارشناس علوم سیاسی و حقوق دان هم داشته باشیم.چون این مسائل،با اسلام ارتباط دارد.این کمبودی است که در حوزه وجود داشته و عمده اش افولی بوده که حوزه در دوران رژیم گذشته،داشته و نتوانسته خودش را با شرایط زمان تطبیق بدهد و نیازهای جامعه را تأمین کند.ولی بعد از انقلاب،این مسأله بیشتر مورد توجه واقع شد و الان در خود حوزه،مراکزی است که در این رشته ها،کم و بیش تخصص دارند و در این زمینه کار می کنند.یکی این مطلب است که در خود حوزه،رشته های تخصصی معتنابهی داشته باشیم تا بتوانیم دیدگاه های اسلام را در زمینه های مختلف بیان کنیم.از
مسائلی که در کشور ما بعد از پیروزی انقلاب،از همان آغاز،مطرح بوده و هنوز در این زمینه،بسیاری از مسائل حل نشده یا تحقیق نشده یا کم تحقیق شده داریم،مسائل اقتصادی است.چون هر کدام از مسائل اقتصادی احکام خاصی دارد.این مسائل بانکی،امروز مطرح است و متأسفانه روح فقه اسلامی در بسیاری از آن ها نیست،بلکه عملاً همان اقتصاد غربی و ربوی است.بسیاری از مسائل،امروز مطرح است و در گذشته هم با علما مطرح می کردند،مثل مسأله ی بیمه،مسئله ی سرقفلی و چیزهایی از این قبیل که مسائل مستحدثه در امور مالی و اقتصادی هستند.عین همین اشکال در سایر مسائل علوم انسانی هم مطرح است و ما در هر مرحله ای باید بگوییم نظر اسلام چیست؟آیا موافق اسلام هست یا مخالف؟وجود این رشته ها در حوزه،به قدر ضرورت لازم است.مسئولین برنامه ریزی حوزه می بایست به این ضرورت ها توجه کنند و در حد امکانات حوزه اقدام کنند.این که اگر طلبه ای که چند سال درس طلبگی خوانده،برای تحصیل در رشته ی اقتصاد،یا جامعه شناسی،یا علوم سیاسی به دانشگاه برود.
این یک لغزشگاه است.برای این که دانشگاه های ما هنوز در واقع دانشگاه اسلامی نیست.محتوای درسی شان هم صد در صد محتوای اسلامی نیست.البتهتا خود حوزه نتوانسته باشد این رشته ها را به قدر کافی دایر بکند،ناچار است به قدر ضرورت از درس های دانشگاهی و کتاب های دانشگاهی و اساتید دانشگاهی در جهت رفع این کمبود خودش ،استفاده کند،با تلاش برای این که بحث های تطبیقی انجام بدهند و اشکلات را از جهت اسلامی و دینی برطرف کنند.(وافی،1388،صص112-108).
1-4-6.علوم مرتبط و ضروری
راجع به علوم مرتبط و ضروری در بخش طرح هجرت ویژگی همراه یک مبلغ خوب و موفق بحث خواهد شد.
1-4-7.لزوم تحقیق و تتبّع
طلاب عزیز باید قلم به دست باشند؛زیرا زمانی بود که فقط درس خواندن عبارت می شود از فراگرفتن علم،اما توانایی برنوشتن و یا تحقیق پیرامون مسائل وجود نداشت و لذا بسیاری از مسائل شاید قرن ها تقلید گونه دست به دست می شد و خصوصاً در قرن های اخیر،می دیدیم که هیچ تحقیق و تحولی در بدنه ی علوم حوزوی صورت نمی گیرد.و این مسأله به خاطر این بود که طلاب فقط به درس خواندن اکتفا می کردند و بعد،همان درس هایی را که خوانده بودند به درس گفتن مشغول می شدند.این کار درستی نبود.مسئله ی درس خواندن و تدریس،به تنهایی،طلاب را به کمال نمی رساند.کمال مطلوب برای طلبه ی حوزه،اولاًوقتی است که در کنار خواندن و تدریس،تحقیق هم داشته باشد و ثانیاً دست به قلم باشد که این دست به قلم بودن،او را مجبور می کند تا فردا آهسته آهسته به کمال برسد؛زیرا وقتی انسان،دست به قلم شد بالاخره مردم نوشته های او را مطالعه می کنند و همین که مطالب او به دست مردم می رسد به خاطر همین موضوع و به جهت حفظ آبروی خودش مجبور است که دقت بکند و به منابع اصیل مراجعه کند.لذا این مسأله ی تحقیق و دست به قلم بودن بسیار تأکید شده است.(وافی،1388،صص266-265)
1-4-8.بالا بردن محتوای تبلیغی
در رابطه با بالا بردن علمی محتوای تبلیغی،در بخش طرح هجرت ویژگی همراه یک مبلغ خوب و موفق،بحث شده است.
1-4-9.موضع گیری صحیح
در هر اجتماعی که خطوط و راه های مختلفی وجود دارد و همه ی آن ها با امکانات و وسائلی که در اختیار دارند
به تبلیغ و جلب توجه دیگران مشغول و خود را طرفدار حق می دانند و راه خود را راه صحیح قلمداد می کنند لازم است انسان،با دقت و فکر،راه صحیح را انتخاب کند.بلکه انسان عاقل باید-همان طور که گفته شد-با فکر و تحقیق ،موضع گیری کند و آن راهی را که صحیح است و از نظر اسلام،صراط مستقیم است انتخاب نماید و در آن راه گام بردارد.عالم باید مواظب باشد که مبادا بی تفاوت بودن یا با انتخاب خط باطل،آب به آسیاب دشمن اسلام بریزد یا به او چراغ سبز نشان بدهد و در این میان هر قدر موقعیت اجتماعی مهم تر،تکلیف نیز حساس تر است.
یکی از وظایف مهم عالم اسلامی،جلوگیری از بدعت ها و مبارزه ی با آن ها است و باید بدانیم که بدعت،منحصر به امور اعتقادی نیست و هر پدیده ای که با دین و موازین دینی اصطکاک پیدا کند بدعت ناپسند است و باید توجه داشت که امروز در قلمروی سیاست ها و حکومت ها و ارتباطاتی که میان جوامع اسلامی و مجامع غیر اسلامی،موجود است مسائل و موضوعاتی به وجود می آید و چون اکثر این مجامع را دشمنان قرآن و اسلام تشکیل می دهد مسایل و جریان هایی را به وجود می آورند که قدرت فرهنگی و نظامی و اقتصادی و سیاسی مسلمانان را تضعیف می کنند،باید یک عالم اسلامی آگاه و بیدار و روشن بین و باکیاست باشد و از سیاست ها و رموز کار سیاستمداران در سطح جهانی نیز آگاه باشد تا بدعت هایی را که نتیجه ی آن ها به ضرر اسلام است را بشناسد و راه نفوذ آن ها را نیز بداند تا بتواند رو به روی آن ها بایستد و راه های نفوذ آن ها را ببندد و جامعه ی اسلامی را از آن ها و عواقب آن ها نجات بدهد.
اگر یک عالم فقط به مسائلی که در سطح حوزه های علمی و یا در محیط مملکت خود می گذرد توجه کند و از توجه به جهان و اوضاع جهان و نقشه های مستکبران و شگردهای استعمارگران غافل باشد و یا در برابر خدعه ها و نقشه های آن ها بی تفاوت یا خدای نکرده تسلیم باشد چگونه می تواند امت اسلامی و کیان اسلام را حفظ کند و این بدعت های مخرب فرهنگی،اقتصادی و سیاسی را برطرف کند.ونیز حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله وسلم)