»[1] «مؤمن، برادر مؤمن است و به منزله اعضای یکدیگرند، که اگر عضوی از آن به درد آید، دیگر عضوها را نماند قرار، و ارواح همگی آنها از روح واحدی گرفته شده...»
یکی از فرقهای بین دولت غیراسلامی- دولتهای طاغوتی- با دولت اسلامی این است و باید هم این باشد که در دولتهای اسلامی، محیط برادری ومحبّت است، چنانکه قرآن کریم در آیهای به این نعمت بزرگ اتّحاد و برادری اشاره کرده است: «...وَ اذْکُرُواْ نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَیْکُمْ إِذْ کُنتُمْ أَعْدَاءً فَأَلَّفَ بَینَْ قُلُوبِکُمْ فَأَصْبَحْتُم بِنِعْمَتِهِ إِخْوَانًا...»[2] «به یاد آرید که چگونه دشمن یکدیگر بودید، و از میان دلهای شما، الفت ایجاد کرد و به برکت نعمت او، برادر شدید!...»
قرآن کریم، مسلمانان را به تفکّر در وضع اندوهبار گذشته و مقایسهی آن «پراکندگی» با این «وحدت» دعوت میکند و میگوید: «فراموش نکنید که در گذشته چگونه با هم دشمن بودید ولی خداوند در پرتوی اسلام و ایمان، دلهای شما را به هم مربوط ساخت و شما دشمنان دیروز، برادران امروز شدید» و جالب توجه اینکه کلمهی «نعمت» را دوباره در این جمله تکرار کرده و به این طریق، اهمیّت موهبت اتّفاق و برادری را گوشزد میکند.[3]
رابطهای که ایمان میان افراد به وجود میآورد، تنها مخصوص افراد زنده و حاضر نیست، بلکه یک فرد مؤمن نسبت به کسانی که بر او در ایمان پیشی گرفتهاند و درگذشتهاند، نیز در خود احساس برادری و علاقه مینماید و قلب خود را نسبت به آنها از هر نوع کینه وعداوت پاک میگرداند.[4]
قرآن اعتقاد، هجرت، جهاد در راه خدا، حمایت از مبارزان راه او و یاری رساندن به پویندگان آنها را پیوسته به هم، و شرط ایمان واقعی و رستگاری نهایی میداند:[5] «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَة...»[6] «مؤمنان برادر یکدیگرند...»
جمله «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَة» قانونی را در بین مسلمانان مؤمن تشریع میکند و نسبتی را برقرار میسازد که قبلاً برقرار نبود، و آن، نسبت برادری است که آثاری شرعی و حقوقی قانونی نیز دارد.[7]
عظمت و توانایی و قدرت و سربلندی یک ملت، جز در سایه تفاهم و تعاون ممکن نیست، اگر مشاجرهها و اختلافات کوچک اصلاح نشود، ریشه عداوت و دشمنی تدریجاً در دلها نفوذ میکند و یک ملت متحد را به جمعی پراکنده مبدل میسازد، جمعی آسیبپذیر، ضعیف، ناتوان و زبون در مقابل حوادث و هر دشمن، حتی میان چنین جمعیتی، بسیاری از مسائل اصولی اسلام همانند نماز و روزه و یا اصل موجودیت قرآن به خطر خواهد افتاد.[8]
پیامبر(صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و ائمه(علیهمالسّلام)، تابع اسلام هستند و پیروی از پیامبر(صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و ائمه(علیهمالسّلام) به حکم الهی است و رأی هیچ کس در آن دخالت ندارد.[9]
قوانین الهی که ریشه در وحی دارند اصالت دارند، همه مسائل در گردونه آن (وحی) معنا مییابند، مردم سالاری دینی به مثابهی مدل و ساختار دغدغهای برای قوانین الهی دارد و مشروعیتش نیز برگرفته از قوانین الهی است...[10]
قرآن کریم در جواب کسانی که با بهانه آودرن بر علیه پیامبر(صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در وحی الهی (مبدأ قانونگذاری حکومت اسلامی) تردید داشتند، مبدأ قانونگذاری را وحی الهی میداند: «أَ أنزِلَ عَلَیْهِ الذِّکْرُ مِن بَیْنِنَا بَلْ هُمْ فىِ شَکٍّ مِّن ذِکْرِى...»[11] «آیا از میان همهی ما، قرآن تنها بر او(محمد) نازل شده؟! آنها در حقیقت، در اصل وحی من تردید دارند...»
مردم میگویند: خدا نبوت را از میان ما به پیامبر(صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) اختصاص داده و ما پیرو نیاکان هستیم و فرزندان ما هم، پیرو ما هستند. لکن خداوند میبیند که علت اساسی در این سخن آنها، این است که به خدا ایمان ندارند و راهی نمییابند از جهت تربیتی که آنان را از باطل به حق رهنمون سازد.[12]
-2 (ایمان) ملاک تکوّن ملّیت در حکومت اسلامی:
برپایی یک نظام سیاسی، اقتصادی و فرهنگی بر اساس طرح توحیدی و بینش اسلامی، جزء دانش جدانشدنی اعتقاد به کلیت اسلام و مبارزه در راه برپایی چنین نظامی از بارزترین ابعاد جهاد در راه خدا و تجلی ایمان است؛ ایمانی که در تصویر قرآنی تنها در عمل ظاهر میشود و همواره عمل صالح و تلاش در راه خداست که محل تجلی ایمان میشود...[13]
ملیت در اسلام، موضوع حقوقی است که آیین اسلام بر افراد این ملت قائل شده است و تعیین کننده روابط افراد امت نسبت به یکدیگر، و ملت اسلامی با ملتهای بیگانه میباشد.[14] عواملی که موجب تشکیل ملیت میگردد – مولود زندگی بدوی انسانهاست و اینکه مولود اختلاف منطقه زندگی است (وفور نعمت و قحطی)- گرچه افراد ملت خود را به وحدت دعوت میکند، ولی دارای نقیصه جدایی از ملتهای دیگر در وطنهای دیگرمیشود و با این ترتیب، انسانیت از وحدت و یگانگی به دور میافتد و به همان پراکندگی مبتلا میشود که از آن فرار میکرد. در این جریان، روش جامعه این میشود که به جوامع دیگر به همان نظر نگاه کند که به دیگر اشیا و موجودات جهان نظر میکند، و همانطور که اشیای جهان را مورد استثمار قرار میدهد، جامعههای انسانی را نیز مورد استثمار قرار دهد، تجربهای که در طی اعصار و قرون خلقت تاکنون به دست آمده بر همین مطلب گواهی میدهد. از این جهت، اسلام بنای ملیت را بر عقیده و ایمان قرار داده است.
[1]- محمد بن یعقوب، کلینی، اصول کافی، ج2، تهران: دارالکتب الاسلامیه، 1385ش، باب اخوه المؤمنین بعضهم لبعض...، ص166.
[2]- آل عمران(3) آیه 103.
[3]- ناصر، مکارم شیرازی، همان، ج3، صص30-29.
[4]- همان، صص388-386.
[5]- عباسعلی، عمید زنجانی، همان، ص47.
[6]- حجرات(49)آیه 10.
[7]- محمدحسین، طباطبایی، همان، ج18، ص471-470.
[8]- ناصر، مکارم شیرازی، همان، ج7، ص85.
[9]- محمدجواد، نوروزی، همان، صص92-90.
[10]- معاونت پژوهشی (گردآوری)، مردم سالاری دینی و نظریه ولایت فقیه،قم: انتشارات مؤسسه امام خمینی(ره)، 1388، صص65-60.
[11]- ص(38)آیه 8.
[12]- معاونت پژوهش، همان، ص59.
[13]- عباسعلی، عمید زنجانی، نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاهها مرکز برنامهریزی و تدوین متون درسی (تدوین)، انقلاب اسلامی، جهشی در تحولات سیاسی تاریخ، قم: دفتر نشر معارف، 1381، ص47.
[14]- جعفر، خوشنویس، همان، ص372.