انسان ها همان چیزی هستند که می اندیشند وهستی آنها با افکارشان اوج می گیرد ودنیا رابا اندیشه هایشان می سازند بعضی وقت ها انسان هایی هستند که افکار ونظرات خود را راداردند ولی این نظرات ، متعارض اند، بنابراین این تعارض نظر ات باعث می شود که افکارمخالف با یک فکر ونظر، آن فکر ونظررا مستدل تر کنند .
همچنین اگراین ، نظر یا فکر، خوب ومفید نبود در عوض موجب خلاق وابتکار ذهن یک انسان می شود .
امروزه استعمار نونیزمورد توجه دشمنان است منظوراز استعمار نو ، تعطیل کردن فکر درجوامع درحال توسعه ومستعمره است . یعنی دشمن می آید وانسان های مورد نظر مصرف کننده ی جود می کند ( نیازهای فرد راتأمین می کند که انسان مورد نظر، به دنبال فکر کردن برای رفع نیازنرود)
به عنوان مثال دشمن می آیددانشجویان وطلاب رامصرف کننده علوم ومدرک گرا وبدون فکر وتولیدعلم حل کننده ی قضیه می داند نه اینکه طلبه ودانشجو دنبال اثات یک مساله یا مسائل بروند.
ما باحفظ هویت ملی می توانیم مستقل ومتفکر باشیم ( لباس وکت شلوار که بین المللی است رانپوشیم بلکه لباس ملی خود را حفظ کنیم وهمچنین طب ملی خودرا که درگذشته بود الان حفظ کنیم و...)
بسیجی وایثارگرومدافع ارزش های اسلامی ، بدون تفکر هیچ کاری نمی تواند بکند . بسیجی باید تحلیلگر ومتفکر باشد نه مقلد وتقلید ازمشورهای دیگر وگرنه می شود مجاهد ین خلق وطالبان وغیره ، که به خاطر عدم تفکر وتقلید ، به جای بت شکن بودن ومدافع نظام خود بودن ونظام خود را ضد دیدن ، بت تراشی و همکاردشمن می شوند ،نه مدافع نظام خود وارزش های اسلامی .
البته این که بگوییم بسیجی ، باید متفکر باشد تحلیل گراباشد معنایش این است که اگرهم دید فکر وتحلیل ونظرش ، مخالف نظام اسلامی اش است باید ازفکر ونظرش برگردد وآن رارها کند وبه ادامه ی فکر وتحلیلش درزمینه های دیگر بپردازد.
درحوزه های علمیه ی گذشته ،همه اهل تفکر وتحلیل بودندودشمن هنوز برآنها چیره نشده بود ، به گونه ای که شاگردی می توانست با تفکر ، خوب خود ، حرف استادش را نقض کند ودر پیشرفت علوم وتولید علم کمک کند .
استاد هم ازشاگردش راضی می شد ولی الان طلاب به دنبال مدرک وکسب پول وتأمیتن زندگی هستند، نه تفکر وتولید علم وپیشرفت علوم ( مثلا استاد ، مطا لب مهم کتاب درسی را به شاگرد
می گوید تاشاگرد بتواند نمره ی قبولی را بگیرد ، نه اینکه دنبال کتب غیر درسی برود وتفکر کند ونظردهی کند ومصرف کننده بنا شد .)
به روحیه ی بسییجی داشتن نباید مغرور شدبلکه باید این روحیه بسییجی بودن رادر موقع فک رکردن هم حفظ نمودتابه سمت قدرت طلبی وبت تراش نرفت .
باید اخلاق فکر کردن ( اگر نظر وفکرمان درست نبود ، بپذیریم وبرگردیم )
بنابراین فکرصحیح از اخلاق صحیح برم یآید . یعنی ما م یتوانیم با توکل به خدا ونماز خواندن ریال تفکر صحیحی بکنیم نه با اجام کارهای نا صحیح ( مثل سیگارکشیدن که موجب آرامش فردی می شود تا بهتر فکر کند )
ما درجنگ تحمیلی ، باید دست دراز نکردن به شرقی وغربی وتوکل کرئن به خدا توانستیم با فکر صحیح ، نظام اسلامی خود را نجات دهیم .
راه ما برای غلبه بر تکنولوژی ، فکر کردن وتولید کننده ی که مستقل بودن است نه برای مصرف کننده ی کتب ووسایل وافکار کشورهای دیگر هرچند اگرموجب پیشرفت ما دراقتصاد وتکنولوژی
وغیره می شود . بنابراین ما نباید به خاطر تنبلی یا زود به جواب رسیدن وعدم خدمت وفکر کردن
، مصرف کننده ی کشورهای دیگر باشیم .
ما نیاید درتفکر، مغرورباشیم بلکه باید اعتدال را رعایت کنیم ، یعنی اگرعالمان ودانشمندان وبزرگانمان کاری ارزنده کردند ، ماهم بتوانیم برارازش اواضافه کنیم ، آن رابتراشیم تابیشتر شود .
به عنوان نمونه ، امام (ره ) به مجتهدین درس خود گفت : شماها تنبلید اینها گفتند راست می گویید
ما عمل به توضیح المسائل می کردیم امام (ره ) گفتند : تنبلید . شما مجتهد ید بروید فتوای خود را عمل کنید .
بهترین زمان برای فکرکردن نیز ،بین الطلوعین است یعنی ما بعد ازخواندن نمازصبح ،نخوابیم بلکه ازخواب شیرینمان دست برداریم وروز خود را با فکر کردن شروع کنیم .
چکیده:
حکومت که به معنای فرمانروایی و فرمان دادن است یکی از بزرگترین نیازهای بشر بوده است. قرآن کریم به ویژگیهای حکومت اسلامی به طور اجمالی اشاره کرده است و پیامبر اکرم(صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)، بنیانگذار حکومت اسلامی هستند.عدم آگاهی از حکومت اسلامی(حکومتی مبتنی برتعالیم دینی وقرآنی) سبب سکوت در مقابل شبهات وارده در این موضوع است. در قرآن کریم، ویژگیهای حکومت اسلامی به طور معینی نیامده است. لکن به صورت اجمالی، ساختار حکومت اسلامی، متشکل از ویژگیهای ثابت (عدالت محوری و حفظ و تأمین استقلال همه جانبه) و ویژگیهای متغیر (شورای رهبری و ولایت فقیه و تفکیک قوا) است. همچنین امتیازات حکومت اسلامی در قرآن از سایر حکومتها از قبیل مشروعیت و مقبولیت، موازنهی میان مادیات و معنویات، خدمتمداری، تضمین آزادیهای مقبول، مردمداری است. حکومت اسلامی با داشتن برخی ویژگیها (الهی بودن و ولایت پیامبر(صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) )، بهترین نوع حکومت و ممتاز از سایر حکومتهاست.
کلید واژه: حکومت، اسلام، ولیّ فقیه.
1- ناصحی، مصطفی، ولایت فقیه و تفکیک قوا، چاپ اول، قم: مرکز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، 1378.
31- نجفی خمینی، محمدجواد، تفسیر آسان، ج5 و 15، تهران: انتشارات اسلامیه، 1398ق.
32ـ نوروزی، محمدجواد، فلسفه سیاست، چاپ چهارم، قم: انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(رحمهاللهعلیه)، 1378.
33- واعظی ،احمد ،حکومت دینی ،حسین ،شفیعی(ویرایش)،چاپ دوم ،قم: نشر مرصاد ،1380.
34- یعقوبی ، احمدبن اسحاق ، تاریخ یعقوبی، ج2، آیتی ، محمد ابراهیم(مترجم)، تهران: شرکت انتشارات علمی فرهنگی، 1371.
کتب عربی:
35- ابن بابویه (صدوق)، محمدبن علی، معانی الاخبار، ج4، قم: انتشارات جامعه المدرّسین، 1361ش.
36- این منظور، محمد بن مکرم، لسانالعرب، ج12و 15، چاپ سوم، بیروت: نشر دارصادر، 1414ق.
37ـ دامغانی، فقیه، الوجوه و النظائر، ج1، بیروت: دارالعلملالایین، 1390ق.
38- فراهیدی، خلیلبناحمد، کتاب العین، ج3، 7 و8، چاپ دوم، قم: انتشارات هجرت، 1410ق.
39- کرمی حویزی، محمد، التفسیر لکتاباللهالمنیر، ج2، 3 و 6، قم: چاپخانه علمیّه، 1402ق.
40- کلینی، محمدبنیعقوب، الکافی (اصول کافی)، ج2، باب أخوه المؤمنین بعضهم لبعض....، تهران: دارالکتب الاسلامیّه، 1385ش.
مقالات:
41- شب خیز، محمدرضا، اصول فقه دانشگاهی، چاپ چهارم، بی جا: انتشارات کتاب آوا، 1390 .
2- علوی، محمود، مبانی فقهی روابط بینالملل، چاپ اول، تهران: مؤسسه انتشارات امیرکبیر، 1385.
3- عمید زنجانی، عباسعلی، انقلاب اسلامی ایران(علل، مسائل و نظام سیاسی)، نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاهها مرکز برنامهریزی و تدوین متون درسی(تدوین)، عابدی، محمد(ویراستار)، چاپ اول، قم: دفتر نشر معارف، 1381.
4- قاسمزاده، حسینعلی، ضرورت حکومت خصوصاً حکومت اسلامی، چاپ اول، بیجا: بینا، بیتا.
5- کلاته، حسن، گفتمان (جمهوری اسلامی) در اندیشه امام خمینی(رحمهاللهعلیه)، چاپ اول، تهران: انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1388.
6- محمدی اشتهاردی، محمّد، ولایت فقیه ستون خیمهی انقلاب اسلامی، چاپ سوّم، تهران: نشر مطهّر، 1388.
7- _______________، نظریهی سیاسی اسلام(قانونگذاری)، سبحانی، کریم (نگارش)، چاپ اول، قم: انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(رحمهاللهعلیه)، 1378.
8- محمدی ری شهری، محمد، رهبری در اسلام، چاپ اول، قم: انتشارات دارالحدیث، 1375.
9- معاونت تربیت و آموزش عقیدتی سیاسی نمایندگی ولی فقیه در سازمان بسیج مستضعفین- مدیریت آموزش بسیج(تهیه کننده)، گفتارهای اعتقادی، معرفتی و سیاسی، چاپ اول، بیجا: بی نا
10- معاونت پژوهشی (گردآوری)، مردمسالاری دینی و نظریهی ولایت فقیه، چاپ سوم، قم: انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(رحمهاللهعلیه)، 1388.
11- معاونت تربیت و آموزش بسیج، ولایت فقیه کانون عزّت و اقتدار (در بیان حضرت امام خمینی(رحمهاللهعلیه) و رهبر معظّم انقلاب اسلامی (مدظلهالعالی) وعلمای اعلام)، کتاب اول: انسان، آزادی، حکومت، چاپ اوّل،بی جا: بی نا، 1389.
12- معصومی، مسعود، نگاهی نو به حکومت دینی (سلسله مباحث سطح بندیشده/ سطح یک)، چاپ اول، قم: مرکز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، 1379.
13- مکارم شیرازی، ناصر و همکاران، پیام قرآن (تفسیر نمونه موضوعی)، ج10، چاپ پنجم، تهران: نشر دارالکتب الاسلامیه، 1386.
14- ____________، تفسیر نمونه، ج 1-2-3-4-6-7-16-19-22-23-24-25و26، تهران: دارالکتب الاسلامیه، 1374.
15- منتظرقائم، مهدی، آزادیهای شخصی و فکری(از نظر امام خمینی(رحمهاللهعلیه) و مبانی فقهی آن، چاپ اوّل، تهران: ستاد بزرگداشت یکصدمین سال میلاد امام خمینی(رحمهاللهعلیه) (وابسته به مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(رحمهاللهعلیه)، 1381.
16- مؤسسه فرهنگی قدر ولایت، هدیهی الهی مشخصههای حکومت اسلامی و ولایت فقیه، چاپ سوم، تهران، نشر مؤسسهی فرهنگی قدر ولایت، 1374.
17- طباطبایی، محمدحسین، تفسیر المیزان،موسوی همدانی، محمدباقر(مترجم) ج1-3-4-5-6-8-15-16-17-18-19و20و22، قم: دفتر انتشارات اسلامی جامعهی مدرسین حوزه علمیه قم، 1374.
نتیجه:
اسلام از آن جهت که دین الهی است و نیز از آن جهت که خاتم و کامل همهی مکتبهاست، برای اجرای احکامش و برای ایجاد قسط و عدل در جامعه، حکومت و دولت میخواهد؛ اسلام بیحکومت و بیاجرا، قانون صرف است. ساختار معینی برای حکومت اسلامی در قرآن نیامده است لیکن به طور اجمالی بیان کرده است؛ ویژگیهایی ثابت (همچون حاکم اسلامی، عدالت محوری و حفظ و تأمین استقلال همه جانبه) که در طول همهی زمانها و مکانها بوده است و همچنین ویژگیهای متغیر (همچون مسئله شورا و ولایت فقیه و تشکیل قوا) هم که در طول زمان و مکان متغیر، اهداف و وظایف حکومت اسلامی است. متمایز و بهتر بودن حکومت اسلامی از نظر مسائل گوناگون عبارت است از: مشروعیت و منشأ الهی داشتن و رابطهی ایمانی بین انسانهای امروزی و گذشتگان ایمانی، موازنه میان مادیات و معنویات، تعلیم و تربیت، مردمی بودن و رابطه مردم با مسئولین نظام اسلامی از طریق امر به معروف و نهی از منکر، مشورت، نصیحت و اطاعت و بیعت با حاکم اسلامی، تضمین آزادیهای معقول برای همه افراد جامعه از قبیل آزادیهای فردی، عقیدتی، فکری، سیاسی و مسکن و کسب در قرآن، ÷خدمتمداری مسئولین و حاکم نظام اسلامی، نگرش ابزاری به قدرت و عدم استفاده از آن برای تبلیغات زورمداری، مساوات همهی افراد در برابر قانون و عدم تبعیض نژادی و حکومت واحد جهانی که تأمین کننده کلیهی نیازمندیهای گوناگون است.
پیشنهادها:
بسیج، یکی از ساختارهای حکومت اسلامی است و پیشینه آن پیشینه حکومت اسلامی است. امام خمینی(رحمهاللهعلیه) هم با تشکیل حکومت اسلامی، سازمان بسیج مستضعفین را بنا نهاد. بسیج مستضعفین، بسیجی بودن قشر آسیبپذیر نیست بلکه طبق سخن امام رضا(علیهالسّلام) و ائمه دیگر: «نحن ولله المستضعفون»[1] «ماییم آن مستضعفانی که قرآن میگوید»، مستضعف کسی است که اگر همه چیز را کنار گذاشته، به خاطر محبوب خود کنار گذاشته است. همچنین دشمنانی که به طرح شبهاتی درباره حکومت اسلامی میپردازند، بسیجی و پاسدار ارزشهای اسلامی بودن را از دشمنان و موانع خود میدانند. علاوه براین، همانگونه که تشکیل حکومت اسلامی از عوامل زمینهساز ظهور امام زمان(عج) است، بسیج و بسیجی هم از عوامل زمینهساز ظهور است. ولی متأسفانه در هیچ کتابی، بسیج و بسیجی بودن از ویژگیهای حکومت اسلامی شمرده نشده است. پیشنهاد من، شمرده شدن بسیج و بسیجی از ویژگیهای حکومت اسلامی است.
فهرست منابع:
* قرآن
* نهجالبلاغه
1- ابراهیمزاده، عبدالله، حاکمیّت دینی، پژوهشکدهی تحقیقات اسلامی(تهیه کننده)، چاپ سوم، قم: انتشارات زمزم هدایت، 1385.
2- جهانبزرگی، احمد، اصول سیاست و حکومت، چاپ دوم، تهران: سازمان انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و اندیشهی اسلامی، 1388.
3- حائری، کاظم، بنیان حکومت در اسلام، طارمی، حسن (مترجم)، حاج علیفرد، مرتضی (ویرایش)، چاپ دوم، تهران: سازمان چاپ و انتشارات وزارت ارشاد اسلامی، 1378.
4- حاجیصادقی، عبدالله، فلسفه و نظام سیاسی اسلام، نصیری، محمد (ویرایش)، چاپ اول، قم: انتشارات زمزم هدایت، 1383.
5- حسنی، عبدالمحمد، حکومت اسلامی، چاپ اول، قم: مرکز مطالعات و تحقیقات حوزهی نمایندگی ولیّ فقیه در جهاد سازندگی، 1376.
6- حلی، حسن بن یوسف، کشف المراد(شرح تجریدالاعتقاد) ، قم: انتشارات جامعه مدرسین، بی تا.
7- خوشنویس، جعفر(تنظیم و نگارش متن عربی)، مبانی حکومت اسلامی (موضوع: بحثهای آیتالله جعفر سبحانی)، الهامی، داوود (ترجمه و نگارش فارسی)، قم: نشر مؤسسهی علمی و فرهنگی سیدالشهداء(علیهالسّلام)، 1370.
8- شاکرین، حمیدرضا، (با همکاری جمعی از محقّقان)، پرسشها و پاسخها، دفتر هفتم، پرسشها و پاسخهای برگزیده، نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاهها معاونت آموزش و تبلیغ، ادارهی مشاوره و پاسخ، (تنظیم و نظارت) کارگر، رحیم(ویراستار)، چاپ نهم، قم: دفتر نشر معارف، 1388.
9- ___________، پرسشها و پاسخها، دفتر هشتم- حکومت دینی(ویرایش دوم)، نهاد نمایندگی مقام معظّم رهبری در دانشگاهها، مرکز فرهنگی، اداره مشاوره و پاسخ، کارگر، رحیم (ویراستار)، چاپ دوم، قم: انتشارات پارسایان، 1383.
10- ___________، محمدی، علیرضا، پرسشها و پاسخها، دفتر پانزدهم-ولایت فقیه و جمهوری اسلامی ایران، نهاد نمایندگی مقام معظّم رهبری در دانشگاهها مرکز فرهنگی- اداره مشاوره وپاسخ (تنظیم و نظارت)، کارگر، رحیم (ویراستار)، چاپ دوم، قم: دفتر نشر معارف، 1384.
11- شبان نیا، قاسم، انقلاب اسلامی، جهشی در تحولات سیاسی تاریخ( مجموعه سخنرانی های محمد تقی مصباح یزدی)، چاپ سوم، قم: انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره)، 1388.
12- شیرازی، علی، پاسخ به شبهاتی پیرامون ولایت فقیه، چاپ ششم، قم: نشر دارالصادقین، 1379.
13- صانعی، یوسف، ولایت فقیه، قم: مؤسسه انتشارات امیرکبیر، 1364.
14- صفیزاده، فاروق، ولایت فقیه از دیدگاه اهل سنّت، چاپ اول، تهران: نشر نذیر، 1378.
3-8 نگرش ابزاری به قدرت:
در حکومت اسلامی نگرش ابرازی به قدرت است[1] و یکی از مسائلی است که موجب امتیاز حکومت اسلامی از سایر حکومتهاست. فیلسوفان سیاسی بر این نکته هستند که اساس هر حکومتی قدرت است و اصالت دارد و اینکه تا قدرت وجود نداشته باشد، حکومتی پدید نخواهد آمد.
حکومت، در صورتی معنا خواهد داشت که یک عده از افراد یا گروههای منتخب مردم یا منصوب از جانب افراد با نفوذ، بر مردم تسلط یابند، گرچه این تسلط از طریق زور اسلحه، پول، تبلیغات و فریبکاری به دست آمده باشد.
در حال حاضر، بیشتر جهانیان، نظریه دموکراسی لیبرال را پذیرفتهاند که بر اساس آن، اراده حاکم، برخاسته از اراده مردم است. به عبارت دیگر، بر اساس این نظریه، مردم قدرت را به حکومت اعطا میکنند تا آن حکومت بتواند جامعه را به خوبی اداره کرده، بر آن تسلط یابد.
در آن زمان که قدرت فیزیکی و بدنی مطرح بود، هرکس قدرت بدنی بیشتری داشت، به صورت بازوی حکومت عمل میکرد، ...با پیشرفت صنایع، کشوری قدرت بیشتری مییافت که صنعت، فناوری و ابزار جنگی پیشرفتهتری داشته باشد. امروزه در عمل، مردم جهان با چشمان خویش این حقیقت را مشاهده کردهاند و تردید برای کسی باقی نمانده است که با قدرتمندان کنونی جهانی نمیتوان از طریق منطق و بحث و گفتگو وارد شد، بلکه با آنان تنها با زبان صوری میتوان سخن گفت.[2]
تحصیل مال و تصرف آن با استفاده از مواهب طبیعی در محدوده قانون، آزاد میباشد. در منطق اسلام، همهی جهان وطن انسان است و انسان هرجای دنیا مایل باشد، میتواند زندگی کند و هرکجا راحت باشد، آنجا وطن و اقامتگاه اوست.
راجع به آزادی شغل و عمل، انسان در انتخاب شغل و نوع کار، کاملاً آزاد است و هیچ کس حق ندارد کسی را به کاری مجبور سازد. در اسلام، فقط در یک صورت میتوان کسی را به شغلی مجبور کرد و آن، جایی است که کسی کاری نکند و قادر به پرداخت مخارج زندگی زن و فرزندان خود نباشد، در این صورت، حاکم میتواند او را به کار مجبور نماید. آری هر نوع کسب و شغل آزاد، مباح است به شرط اینکه آن کار برخلاف قوانین شرعی نبوده و به ضرر دیگران نباشد. استفاده از مواهب طبیعی و جمعآوری آنها، به گروه خاصی از سرمایهداران بزرگ و ثروتمندان اختصاص ندارد،[3] چنانکه در قرآن کریم بر آن تأکید شده است: «...أَ لَمْ تَکُنْ أَرْضُ اللَّهِ وَاسِعَةً فَتُهَاجِرُواْ فِیهَا...»[4]«...مگر سرزمین خدا پهناور نبود که مهاجرت کنید؟!...»
فرشتگان ادّعای آنان را که گفتند: ما مستضعف بودیم را تکذیب میکنند و میگویند: دین خدا فراختر از آن بود که شما خود را در چنان شرایطی قرار دهید، شما میتوانستید از حومهی استضعاف درآیید و به جای دیگر کوچ کنید، پس شما در حقیقت مستضعف نبودید، چون میتوانستید از آن حومه خارج شوید،
پس این وضع را خود به خود و به سوء اختیار خود پدید آوردید. پس جمله «أَ لَمْ تَکُنْ أَرْضُ اللَّهِ وَاسِعَةً فَتُهاجِرُواْ فِیهَا» ابهامی توأم با سرزنش است، همچنانکه سئوال «فیما کنتم» نیز این سرزنش را در بر دارد.[5]
.
3-7 خدمتمداری:
مسئولیت افراد انتخاب شده در مردمسالاری دینی ناشی از اعتقاد به معاد و غایتمندی سیاسی اسلام میباشد. از اینرو ضرورت پاسخگویی در محضر ربوبی در آخرت و پاسخ به وجدان و افکار عمومی مهمترین شاخصهی حکومت مردمسالاری دینی میباشد.[6]
مسئولان حکومتی، از میان مردم برخاستهاند، طعم فقر را چشیدهاند و کمر همت در خدمتگزاری به مردم دارند. در مردمسالاری دینی که الگو گرفته از مبانی تابناک اندیشه اسلامی است میان مردم و دولتمردان، فاصلهای وجود ندارد و مردم، دولت را از خود میدانند. حاکم و نهادهای مشروع، مادامی از صفت مشروعیت، برخوردارند که ضمن برخورداری از شرایط و شایستگیها، در خدمت مردم مسلمان باشند.[7]
خدمتمداری به مردم، یکی از مهمترین ویژگیها و امتیازات حکومت اسلامی است که در قرآن کریم، با عنوان عمل کردن به سخنان و وعدهها در مسئولین حکومت اسلامی مورد تأکید قرار گرفته
است: «کَبرَُ مَقْتًا عِندَ اللَّهِ أَن تَقُولُواْ مَا لَا تَفْعَلُون»[8] «نزد خدا بسیار موجب خشم است که سخنی بگویید که عمل نمیکنید!»
باید توجه داشت اینکه انسان چیزی را بگوید که بدان عمل نمیکند، غیر از آن است که عمل نکند (خلف وعده کردن نسبت به آنچه گفته میشود)، این قسم دوم، نفاق است نه اولی. چون قسم اول ناشی از ضعف اراده و سستی همّت است البته خود، یکی از رذایل اخلاقی و منافی با سعادت نفس انسانی است، چون خدای تعالی، سعادت نفس بشری را بر این اساس تأمین نمود که به اختیار خود اعمال خیر کند و حسناتی کسب نماید و کلید کسب این حسنات، داشتن عزم راسخ و همّت بلند است...[9]
در جمله « کَبرَُ مَقْتًا»، واژهی «مقت» با «کبر» که آن نیز دلیل بر شدت و عظمت است توأم شده و دلیلی بر خشم عظیم خدا است نسبت به گفتار خالی از عمل.[10]
لذا در فرمان مالک اشتر چنین آمده است که حضرت علی(علیهالسّلام) به او فرمود:
«إیاک... أن تعدهم فتتبع موعدک بخفک...والخلف یوجب المقت عندالله و الناس، قال الله تعالی: کَبرَُ مَقْتًا عِندَ اللَّهِ أَن تَقُولُواْ مَا لَا تَفْعَلُون»[11] «مبادا ... مردم را وعدهای داده، سپس خلف وعده نمایی!...و خلاف وعده عمل کردن، خشم خدا و مردم را برمیانگیزد. چنانکه قرآن کریم میگوید: کَبر مقتاً عِندَ اللَّهِ أَن تَقُولُواْ مَا لَا تَفْعَلُون». بنابراین خدمتمداری ارزش زیادی دارد و خلف وعده، نشان از عدم خدمتمداری داشته و خشم خدا و مردم را در پی دارد.
[1]- معاونت پژوهشی، همان، ص75.
[2]- قاسم، شباننیا، انقلاب اسلامی، جهشی در تحولات سیاسی تاریخ( مجموعه سخنرانی های محمد تقی مصباح یزدی)، قم: انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره)، 1388، صص233-232.
[3]- جعفر، خوشنویس، همان، صص449-446.
[4]- نساء(4)آیه 97.
[5]- محمدحسین،طباطبایی، همان، ج5، ص77.
[6]- معاونت پژوهش، همان، صص65-64.
[7]همان، صص69-65.
[8]- صف(61)آیه 3.
[9]- محمدحسین، طباطبایی، همان، ج19، ص421.
[10]- ناصر، مکارم شیرازی، همان، ج24، ص62.
[11]- همان، ج24، ص64 و نیز، نهجالبلاغه، نامه 53.