انسان ها همان چیزی هستند که می اندیشند وهستی آنها با افکارشان اوج می گیرد ودنیا رابا اندیشه هایشان می سازند بعضی وقت ها انسان هایی هستند که افکار ونظرات خود را راداردند ولی این نظرات ، متعارض اند، بنابراین این تعارض نظر ات باعث می شود که افکارمخالف با یک فکر ونظر، آن فکر ونظررا مستدل تر کنند .
همچنین اگراین ، نظر یا فکر، خوب ومفید نبود در عوض موجب خلاق وابتکار ذهن یک انسان می شود .
امروزه استعمار نونیزمورد توجه دشمنان است منظوراز استعمار نو ، تعطیل کردن فکر درجوامع درحال توسعه ومستعمره است . یعنی دشمن می آید وانسان های مورد نظر مصرف کننده ی جود می کند ( نیازهای فرد راتأمین می کند که انسان مورد نظر، به دنبال فکر کردن برای رفع نیازنرود)
به عنوان مثال دشمن می آیددانشجویان وطلاب رامصرف کننده علوم ومدرک گرا وبدون فکر وتولیدعلم حل کننده ی قضیه می داند نه اینکه طلبه ودانشجو دنبال اثات یک مساله یا مسائل بروند.
ما باحفظ هویت ملی می توانیم مستقل ومتفکر باشیم ( لباس وکت شلوار که بین المللی است رانپوشیم بلکه لباس ملی خود را حفظ کنیم وهمچنین طب ملی خودرا که درگذشته بود الان حفظ کنیم و...)
بسیجی وایثارگرومدافع ارزش های اسلامی ، بدون تفکر هیچ کاری نمی تواند بکند . بسیجی باید تحلیلگر ومتفکر باشد نه مقلد وتقلید ازمشورهای دیگر وگرنه می شود مجاهد ین خلق وطالبان وغیره ، که به خاطر عدم تفکر وتقلید ، به جای بت شکن بودن ومدافع نظام خود بودن ونظام خود را ضد دیدن ، بت تراشی و همکاردشمن می شوند ،نه مدافع نظام خود وارزش های اسلامی .
البته این که بگوییم بسیجی ، باید متفکر باشد تحلیل گراباشد معنایش این است که اگرهم دید فکر وتحلیل ونظرش ، مخالف نظام اسلامی اش است باید ازفکر ونظرش برگردد وآن رارها کند وبه ادامه ی فکر وتحلیلش درزمینه های دیگر بپردازد.
درحوزه های علمیه ی گذشته ،همه اهل تفکر وتحلیل بودندودشمن هنوز برآنها چیره نشده بود ، به گونه ای که شاگردی می توانست با تفکر ، خوب خود ، حرف استادش را نقض کند ودر پیشرفت علوم وتولید علم کمک کند .
استاد هم ازشاگردش راضی می شد ولی الان طلاب به دنبال مدرک وکسب پول وتأمیتن زندگی هستند، نه تفکر وتولید علم وپیشرفت علوم ( مثلا استاد ، مطا لب مهم کتاب درسی را به شاگرد
می گوید تاشاگرد بتواند نمره ی قبولی را بگیرد ، نه اینکه دنبال کتب غیر درسی برود وتفکر کند ونظردهی کند ومصرف کننده بنا شد .)
به روحیه ی بسییجی داشتن نباید مغرور شدبلکه باید این روحیه بسییجی بودن رادر موقع فک رکردن هم حفظ نمودتابه سمت قدرت طلبی وبت تراش نرفت .
باید اخلاق فکر کردن ( اگر نظر وفکرمان درست نبود ، بپذیریم وبرگردیم )
بنابراین فکرصحیح از اخلاق صحیح برم یآید . یعنی ما م یتوانیم با توکل به خدا ونماز خواندن ریال تفکر صحیحی بکنیم نه با اجام کارهای نا صحیح ( مثل سیگارکشیدن که موجب آرامش فردی می شود تا بهتر فکر کند )
ما درجنگ تحمیلی ، باید دست دراز نکردن به شرقی وغربی وتوکل کرئن به خدا توانستیم با فکر صحیح ، نظام اسلامی خود را نجات دهیم .
راه ما برای غلبه بر تکنولوژی ، فکر کردن وتولید کننده ی که مستقل بودن است نه برای مصرف کننده ی کتب ووسایل وافکار کشورهای دیگر هرچند اگرموجب پیشرفت ما دراقتصاد وتکنولوژی
وغیره می شود . بنابراین ما نباید به خاطر تنبلی یا زود به جواب رسیدن وعدم خدمت وفکر کردن
، مصرف کننده ی کشورهای دیگر باشیم .
ما نیاید درتفکر، مغرورباشیم بلکه باید اعتدال را رعایت کنیم ، یعنی اگرعالمان ودانشمندان وبزرگانمان کاری ارزنده کردند ، ماهم بتوانیم برارازش اواضافه کنیم ، آن رابتراشیم تابیشتر شود .
به عنوان نمونه ، امام (ره ) به مجتهدین درس خود گفت : شماها تنبلید اینها گفتند راست می گویید
ما عمل به توضیح المسائل می کردیم امام (ره ) گفتند : تنبلید . شما مجتهد ید بروید فتوای خود را عمل کنید .
بهترین زمان برای فکرکردن نیز ،بین الطلوعین است یعنی ما بعد ازخواندن نمازصبح ،نخوابیم بلکه ازخواب شیرینمان دست برداریم وروز خود را با فکر کردن شروع کنیم .