درد ودل با امام زمان ( عج الله تعالی فرجه الشریف )
به خدا آی شیعه ها ؛ آقامون می اد به خدا طرفدار ما بی کسان می یاد ، آ قا جان به خدا ما غریب شدیم ، پسر فاطمه به خدا شیعه ها بی کس شدند ، آقا جان هرکس برسد تو سر ما می زنه ، آری همین است کسی که آقایش بالا سرش نباشد توسرش می زنند قربانت شوم بس است دیگر . یا حجة ابن الحسن شیعه ها پژمرده شدند پسر فاطمه دوستانت افسرده شدند ، مهدی قرآن طرفدارانت دل شکسته شدند خودت هم از خدا بخواه که فرجت را نزدیک کند فراق خودمان کم است دشمن هم مارا سرزنش می کند می گوید : اگر آقا داشتید می آمد .
آقا جان بچه هامان جوان شدند جوان هامون پیر شدند ، یک مشت از پیرمردهامون مردند ، آخر هم تورا ندیدند.
یک بچه کوچولو این جا درمهدیه نیم ساعت پیش کلمه ای گفت پریشان بودم پریشان ترم کرد یک بچه ده دوازده ساله می گوید : این جمعه آقا می آید یا نه ؟
حجة ابن الحسن (عج ) ببین بچه ها چه می گویند .
آقا جان آقا جان اقا جان بچه جون چراناراحتم کردی ؛ داغ خودم کم است هی نمک روی زخم دلم می پاشی .
قربانت بشوم یک عمر است سر راهت نشسته ام به هرکس می رسم می گوید ناامید نباش آقا می آید ، منتظر بنشین آقا می آید ، یا بن الحسن اقا جان ما که مردیم[1]
سی دی سخنرانی مرحوم کافی ، خورشید آل یاسین 7.
علوم عقلی در حوزه های علمیه یکی از عرصه هایی است که در تنگنا و موردبی لطفی قرار گرفته است. بههمین دلیلعارفان وحکیمان(مثل ملاصدرا و خواجه حافظ شیرازی و...)،از دیدگاه بعضی از عناصر داخلی(مثل بعضی از مردم جاهل)و استعمار گران خارجی،مورد انکار واقع شده اند.امام خمینی (ره)،منشأ این مخالفت ها و دشمنی ها و مهجوریت علوم عقلی را ،محرومیت انسان از معارف عمیق دین می دانستند.شهید مطهری و شهید بهشتی نیز تربیت شدگان آن امامی هستند که هم طلبه ای های ایشان به علت پرداختن امام خمینی (ره)به علوم فلسفی،به ظرف آبی که امام(ره) و یا فرزند شان به آن دست می زدند را نجس می دانستند(چون به عقیده ی ایشان، شاغل به علوم فلسفی ،نجس است). شهید مطهری وشهید بهشتی ، روح آزاد اندیشی را در میان دانشجو یان و طلّاب دمیدند و معارف اسلامی را از جهالت و خرافه و جمود و تحجّر نجات
دادند.
همچنین حوزهی علمیّه ی آزاد و مستقل می تواند جا معه و نظام را آزاد سازد و به مردم خدمت کند وآن ، زمانی محقّق می شود که از قول ثقیل برخوردار باشد(إنّا سنلقی علیک قولا ثقیلا)[1]
بخش مهم قول ثقیل، قرآن وعقل است.
نظام مادی جهان به گونه ای است که هر گونه اقدام تعالی بخش با موانعی روبه روخواهد بود. بخشی از این موانع ، ذاتی و خاصیت جهان ماده است. به عنوان مثال طلا به صورت خالص در جهان یافت نمی شود وهر نوع تلاشی برای استخراج آن مستلزم برخورد با دشواری ها و موانعی خواهد بود.
امّا بخشی دیگر ،از موانع ذاتی جهان مادی نیست بلکه به نوع نگاه و شیوه ی عمل و فرهنگ حاکم بر جامعه وسلایق مختلف و گاه سنگ اندازی های دیگران مر بوط می شود.
منظور از موانع علم در این گفتار،موانع اغز نوع دوّم است؛
الف.موانع فکری و فرهنگی
1.عدم درک ضرورت تولید علم:در این صورت،تحوّل واقدامی در راستای تولید علم ایجاد نخواهد شد واگر هم به صورت استثناء و پراکنده کار هایی صورت گیرد منجر به نتیجه ای مطلوب و فرا گیر نخواهد شد.
2.خود باختگی و تقلید:از موانع مهم تولید علم،خود باختگی و تقلید است که به صورت عمده در دوره ی قاجار و پهلوی شکل گرفته است و هنوز ادامه دارد.
3.جمود و تحجّر:منظور ،کسانی است که یا به طور اساسی هر نوع تحوّل و رشد یافتگی و رفاه و علم و فناوری را مخالف شرع بپندارند و یا اینکه معتقد باشند میتوان بدون استفاده از دستاورد های علمی بشریّت،راه را ادامه داد و به نتیجه رسید.
4.عدم خود باوری و اعتماد به نفس: به خاطر رشد سریع علم درو عقب ماندگی شدید جوامعی مثل کشور ما ،عدّه ای تصور کنند که نمی توان هم پای غرب حرکت کرد یابه آنها رسید یا اینکه به طور اساسی گروهی به خاطر تبلیغات غرب و فرهنگ باقی مانده از دوران گذشته و تحت تأ ثیر القائات غربی ها ،هر گونه علم واندیشه و فکر را برخاسته از درون جامعه ی غربی بدانند.
این مانعی است که تا ازبین نرود و یا حداقل کم نشود کار علمی نتیجه بخش نخواهد بود.
5.سطحی نگری:یعنی عمیق نیاندیشیدن و گاه انتظار نتایج زودرس داشتن.همچنین نمی توانقایل به هرج و مرج علمی شد که هر کس در هر زمینه ای به اسم نوآوری علم ،هر سخن یا طرح نازلی را ارائه دهد که در این صورت بسیاری از قوا و نیروها باید صرف تصحیح آن شودو هدف اصلی فراموش گردد.
6.مبتلا شدن به روز مرگی:منظور این است که تنها در صدد حلّمسایلی برآییم که نیاز امروز ما را برآورده سازدهر چند همین امر موجب ایجاد مشکلی دیگر درآینده شود.
7.عوام زدگی:مراد این است که هر کسی با هر بهانه ای به سوی سرودن شعر یا بازیگری یا موسیقی و مانند آن روی آورده است که نتیجه ی آن افول و نزول سطح هنر و تغییر ذائقه ی هنری مخا طبان شده است.
8.درون گرایی:این است که مراکز علمی و تحقیقاتی با یکدیگر ارتباطی نداشته باشند.نیز ممکن است که کارهای تکراری و موازی صورت گیرد واسراف در وقت هزینه اتفاق افتد،زمینه ی نقد و بررسی و تعالی بخشی نیز به وجود نخواهد آمد.
9.عدم هماهنگی تحقیقات علمی از حیث زمان با رقیبان:ممکن است نظریه ای در جامعه ای طرح شده و مردود بودن آن به اثبات رسیده باشد و یا اینکه آن نظریه نتوانسته باشد خود را اثبات کند،تکرار آن نظریه و مورد استناد قرار گرفتن آن اگر نگوییم کج فهمی است لا اقل نشانه ی بد سلیقگی است که در هر صورت جز فریب مخا طب و از دست دادن فرصت حاصلی ندارد.
10.آموزش محوری به جای پژوهش محوری:در تحقیقات علمی آن چه مهم است پژوهش است.هر چند پژوهش متوقّف بر آموزش است.امّا آموزش فقط فرا گرفتن است و پژوهش،یافتن راه های به کار بستن فرا گرفته ها و وارد کردن محصول علمی دانش ها به زندگی افراد جامعه.
ب.موانع سیاسی و اجتماعی
1.ضعف خرد جمعی غلبه خرد فردی
2.فقدان فرهنگ کارو خلّاقیّت جمعی
3.فقدان امنیّت ومنزلت اجتماعی،شغلی و اقتصادی
4.مهاجرت نخبگان علمی
5.عدم ارزش گذاری بر کارها و افراد در این زمینه(خوشبختانه تلاش های مفیدی در زمینهی حلّاین مشکل صورت گرفته است).
6.سیاسی شدن فضا های علمی
7.عدم ارتبا ط میان تخصّص و مسئو لیّت علمی یا فرهنگی یا اجتماعی به ویژه در رده های عالی
8.تغییر سیاست های علمی و فرهنگی با تغییر دولت ها.
ج.موانع اقتصادی و سخت افزاری
1.نارسایی نظام صادرات و واردات
2.عدم بهره وری در بحث های تولید وخدمات
3.عدم سرمایه گذاری مناسب در علوم
4.پایین بودن بودجه ی تحقیقات
5.عدم تأمین مالی پژوهش گران
6.نبود ارتباط بین بخش صنعت و کشاورزی با دانشگاه.
د.موانع ساختاری و مدیریّتی
1.فقدان برنامه ی کلان،جامع و مشترک پژوهشی
2.فقدان نظارت عالی بر عملکرد گروه های پژوهشی
3.عدم تخصیص بودجه و امکانات بر اساس کارآمدی
4.عدم برنامه ریزی دقیق و پلّه ای بر اساس چشم اندازی در درازمدت
5.فقدان تساهل و تسامح در برخی موارد و بر عکس تساهل و تسامح زیاد در جایی که نیاز به شدّت و سخت گیری است.
6.مسئو لیّت های زیاد و متفاوت مدیران
7.بورو کراسی حاکم اداری
8.عدم شایسته سالاری در محیط های علمی،پژوهشی و فرهنگی.[1]
1.احمد رضا ، بسیج ، نهضت نرم افزاری علمی (ضرورت ها وموانع )، ،سدرة المنتهی ، چاپ دوم ، شهرکرد ، 1386، صص 264 –258
دشمن همیشه نادان است و به دنبال رفاه و آسایش مادّی. علّت نادانی دشمن ، تحریم کشور های در حال توسعه و سخت گرفتن برآنهاست.
انسان اگر دانا باشد به جای جزع و فزع و شکایت از تحاریم،صبر واراده و تولید علم میکند.
پس هیچ وقت مثل دشمنانمان نباشیم!!!
خشم و شهوت جمال حیوان است علم و حکمت، کمال انسان است (سنایی)