سفارش تبلیغ
صبا ویژن
معارج

از جمله دلایل عقلی نیز این است که رهبری حکومت اسلامی از مهمترین نیاز های جامعه است.ائمه(علیهم السلام) در این امر خطیر سکوت نکرده و حتماً کسی را به جای خود نصب کرده اند و این شخص، کسی جز فقیه عادل نیست.

در دلیل اجماع هم بسیاری از فقیهان شیعه بر این باورند که مسأله ی ولایت فقیه میان فقیهان گذشته اجماعی بوده است و اجماع آنان در این مسأله حجت است.[1]

2-1-3-1-1-2شرایط رهبری

در نظام اسلامی، اصول شرایط رهبری در اسلام- اعم از اصول اختصاصی و مشترک با دیگر اندیشه‌های سیاسی- عبارت است از:

    الف. صلاحیت علمی: شناخت دقیق احکام فقهی و حقوقی اسلام، در همه ابعاد مسائل فردی و اجتماعی است؛

ب. توان مدیریت: دانش و آگاهی در مدیریت خرد و کلان، شرط لازم است، اما کافی نیست. در مدیریت، قدرت تصمیم‌گیری به موقع، ابتکار عمل در خروج از بن‌بست‌ها و امور دیگر هستند که به خصوصیات روانی، هوشمندی، قوه‌ی تدبر و میزان پختگی در برخورد با دشواری‌ها و مشکلات گوناگون و سرعت عمل ذهنی او نیز بستگی دارد؛

ج. صلاحیت اخلاقی: در اسلام، کفایت اخلاقی رهبر جامعه‌ی اسلام و اتصاف او به عدالت، تقوا، پاک‌دامنی، امانت‌داری، شجاعت، دوری از خودخواهی، هواپرستی، ریاست‌طلبی و دیگر رذایل اخلاقی، بسیار تأکید شده است.[2]

حاکمیت اسلامی، حاکمیّتی است که تأمین سعادت دنیوی و اخروی مردم را هم‌زمان با هم، در نظر دارد و در تنظیم و جهت‌گیری خود، توجه روز افزون به سود و لذت دنیوی و غفلت از حیات اخروی را بر‌نمی‌تابد.[3] میان حاکمیت خداوند و حاکمیت «انسان بر سرنوشت اجتماعی خویش» تعارضی نیست؛ زیرا حاکمیت انسان در طول حاکمیت الهی وناشی از اراده الهی است.[4]امامت لطف الهی است که باید از جانب خدا معرفی شود ،تا غرض ازتشریع ،جامه عمل پوشد .[5]

2-1-3-1-1-1دلایل ولایت فقیه

دلایل ولایت فقیه عبارت است از دلیل نقلی، عقلی و اجماع.

 از دلایل نقلی ولایت فقیه، اطاعت از ولی امر(ائمه (علیه‌السّلام) و ولی فقیه)، همان اطاعت از رسول اکرم(صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم)، بعد اطاعت از خداست، چنانچه در قرآن کریم آمده است: «یَأَیهَُّا الَّذِینَ ءَامَنُواْ أَطِیعُواْ اللَّهَ وَ أَطِیعُواْ الرَّسُولَ وَ أُوْلىِ الْأَمْرِ مِنکم‏...»[6] «ای کسانی که ایمان آورده‌اید! اطاعت کنید خدا را و اطاعت کنید پیامبر خدا و اولی‌الامر (اوصیای پیامبر) را!...»

آیه فوق، در واقع مکمل آیه‌ی گذشته‌ است، زیرا آیه‌ی پیش، مؤمنان را به اطاعت فرمان خدا و پیامبر و اولی‌الامر و به داوری طلبیدن کتاب و سنت دعوت نمود و این آیه از اطاعت و پیروی و داوری طاغوت، نهی می‌نماید. [7]

یعنی، چه در مرحله قانون‌گذاری و وضع قانون و مقررات و چه در مرحله مقام قضاوت و قوانین جزایی و حقوقی و چه در مرحله و مقام اجرایی قانون.[8]

حکومت دینی، آن است که هماهنگ با تعالیم دینی و براساس (دین) باشد، به گونه‌ای که مخالف با آموزه‌های دینی نباشد، (دین اسلام، محور سخن است؛ نه هردینی). بدون شک، نمی‌توان ویژگی‌های حکومت اسلامی را در زمان‌های مختلف به طور یک‌جا و جامع مشخص کرد. لیکن در این‌باره می‌توان به صورت اجمالی، ویژگی‌هایی را روشن ساخت:

بعضی از مسائل در حکومت دینی، جنبه‌ی بنیادی و اساسی دارد و ثبات و پایداری خود را در گذشت زمان حفظ می‌کند، مثل قرار گرفتن شخصی با ویژگی‌های لازم (همچون علم و عدالت) در رأس حکومت، اصل التزام به عدالت، حفظ استقلال، و نفی سلطه بیگانه.[9]

2-1-3-1ویژگی‌های ثابت حکومت اسلامی

2-1-3-1-1حاکم اسلامی

امام خمینی(رحمه‌الله‌علیه) راجع به حاکمیت ولایت فقیه فرمودند: «اصولاً در زمینه ولایت فقیه و حکومت اسلامی، ما نیاز نداریم به سراغ روایات برویم، چون هرکس نگاهی به احکام اسلام بیندازد، یقین می‌کند که فقیه در زمان غیبت، ولیّ امر است و حکومت به دست فقیه است.»[10]

اشراف (و ای بزرگان)؛ نظر خود را در این امر مهم به من بازگو کنید، که من چه کار مهمی را بدون حضور (و مشورت شما انجام داده‌ام!)»

کلمه «افتاء» به معنای اظهار نظریه و فتوا است و فتوا همان رأی و نظریه است و قطع امر به معنای عملی کردن تصمیم و عزم بر آن است و کلمه «شهادت» به معنای حضور است و این جمله حکایت مشورتی است که ملکه سبأ با قوم خود کرده می‌گوید: در این امر که پیش آمده یعنی همان فرمانی که سلیمان در نامه خود داده- کمک فکری دهید و اگر من در این پیشامد با شما مشورت می‌کنم بدان جهت است که من تاکنون در هیچ امری، استبداد به خرج نداده‌ام، بلکه هر کاری کرده‌ام با مشورت و در حضور شما کرده‌ام.[11]

آری، یکی از خصال و آداب پادشاهان سیاستمدار این است که معمولاً با مقام‌های مملکتی و اطرافیان خویشتن درباره امور مملکتی و همچنین دیگر امور مهم شورا و مشورت می‌کنند تا از طرفی برای آنان احترامی قائل شده باشند و اگر خطری متوجه آنان شود همگان در آن سهیم و شریک باشند- تا تنها پادشاه مسئول آن‌ نباشد.[12]

 

2-1-3 حکومت اسلامی و ویژگی های آن:

حکومت اسلامی، هیچ یک از سیستم‌های حکومتی ذکر شده نیست و با همه آن‌ها متمایز است. اسلام تنها حکومتی را می‌پسندد که در آن، نظام بر اساس قانون الهی در تمام ابعاد متصورش شکل گرفته باشد.



[1] -علی، شیرازی، پاسخ به شبهاتی پیرامون ولایت فقیه، چاپ ششم، قم: نشر دارالصادقین، 1379، صص131-118.

[2]- حمیدرضا، شاکرین و دیگران، همان، صص58-51.

[3]- معاونت تربیت و آموزش بسیج، ولایت فقیه کانون عزت و اقتدار (در بیان حضرت امام خمینی(ره) و رهبر معظم انقلاب (مدظله العالی) و علمای اعلام)- کتاب اول: انسان، آزادی، حکومت، سازمان بسیج مستضعفان، بی جا: بی نا، 1389، صص124-123.

[4]- محمدجواد، نوروزی، فلسفه سیاست، قم، انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره)، 1378، صص77-75.

[5] -حسن بن یوسف،حلی، کشف المراد(شرح تجرید الاعتقاد)، قم: انتشارات جامعه مدرسین، بی تا، ص362.

[6]- سوره نساء(4)آیه 59.

[7]- ناصر، مکارم شیرازی، همان، ج3، ص445.

[8]- حسینعلی، قاسم‌زاده، همان، صص122-119.

[9]- حمیدرضا، شاکرین و دیگران، پرسش‌ها و پاسخ‌ها، دفتر هشتم- حکومت دینی(ویرایش دوم)، نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه‌های مرکر فرهنگی، اداره مشاوره و پاسخ(تنظیم و نظارت)، رحیم، کارگر(ویراستار)، قم: انتشارات پارسایان، 1383، ص13.

[10]- یوسف، صانعی، ولایت فقیه، قم: مؤسسه انتشارات امیرکبیر، 1364، ص76.

[11]- محمدحسین، طباطبایی، همان، ج15، ص512.

[12]- محمدجواد، نجفی خمینی، همان، ج15، ص59.




ارسال در تاریخ یکشنبه 93 آبان 4 توسط اسود
مرجع دریافت ابزار و قالب وبلاگ
.:
By Ashoora.ir & Blog Skin :.
قالب وبلاگ